محرم 95|متن تسلیت محرم 95|پیامک تسلیت محرم 95|عکس نوشته تسلیت محرم 95| کارت پستال تسلیت محرم 95|عکس نوشته های تسلیت برای محرم 95
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد .
فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . .
علم فاطمه دست قلم عباس است.
.
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتلخویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ،
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:
که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولاد آدم است
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین را منتظرانش کشتند.
مهدی جان تو بیا
ما نیز قول میدهیم مانند اهل کوفه نباشیم
هرچنــد تیــر ،
مشــک و دلـــم را دریـــده اســـت
ای آب همتـــی کـــن
و تــا خیمـــه هـــا مریــز . . .
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم !
مهم این است
که من همچنان رعیتم
و تو اربابی یا “حسین”
میرم بخوابم بابایی
حالم خرابه بابایی
عمه دلش خوش باشه که
رقیه خوابه بابایی
السلام علیک یارقیه بنت الحسین
ای آب فرات از کجا می آیی؟
ناصاف ولی چه با صفا می آیی؟!
خود را نرساندی به لب خشک حسین،
دیگر به چه رو به کربلا می آیی؟